من وپسرها دریک بعدازظهرپاییزی
امروز گل پسرا ازمن خواستن تاباهاشون به کتابخونه نزدیک خونمون بریم
وازاونجایی که من بامسئول کتابخونه دوست صمیمی هستیم خیلی زودقبول کردم
اینم پسرای من
اینم عکساشون
اینا هم کتابایی که برداشتن
این کتاب رو هم طاها برداشته البته فقط بخاطر عکساش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی